پارساپارسا، تا این لحظه: 14 سال و 25 روز سن داره

پارسا كوچولو

عقد و عروسي خاله ناديا

روز يكشنبه 13/6/91 عقد ناديا جون دخترخاله پارسا بود بعد از محضر رفتيم رستوران عسل مامان حسابي مجلسو گرم كرده بود رفته بود روي ميز مي رقصيد وقتي آهنگ تموم مي شد كلي هورا مي كشيد و خواننده رو تشويق مي كرد خواننده هم چند آهنگ به افتخار كوچولوي ما اجرا كرد. خيلي به همه خوش گذشت پارسا اينقدر ميوه و نون پنير خورده بود كه ديگه نتونست شام بخوره . عكساشو بعد آپلود مي كنم. روز جمعه 17/6/91 عروسي بود بازم پارسا كلي رقصيد ديگه حدوداي ساعت 3:30 نيمه شب بود كه تا سوار ماشين شد به خواب عميقي فرو رفت. خاله راضيه جات خيلي خالي بود                   &n...
19 شهريور 1391

سالگرد ازدواجمون مبارك

شنبه 18/6/91 دهمين سالگرد ازدواج من و باباييه اين هفته كلاً درگير عقد و عروسي خاله ناديا هستيم به خاطر همين تصميم گرفتيم هفته ديگه يه جشن كوچولوي سه نفره بگيريم .   همسر خوبم با وجود پر مهرت و نگاه گرمت دنیایی از پاکی و صفا برایم به ارمغان آوردی خوب من برای توصیف مهربانی‌هایت واژه‌ها یاری نمی‌دهند چرا که تو خود قاموس مهربانی هستی و من خوشحالم که سالی دیگر بر عمر زندگی مشترکمان افزوده شد. از وقتي با هميم روزها و روزها گذشته چه تلخ چه شيرين معبود را شاكرم كه در تلخيها كنارم بودي و شاديها را به كامم شيرين تر كردي عزيز لحظه هاي بيقراريم سالگرد ازدواجمان مبارك مهربان ترینم و...
16 شهريور 1391

تولد تا يك سالگي

    پانزده روز بعد از بدنیا اومدن خوش تیپ مامان تپل مامان از همون نوزادی دوست داشت به شکم بخوابه   فکر میکنی داشتی به چی نگا می کردی ؟ آویز تخت دیگه ...      پارسا و رها خانم ( نوه خاله )  اينم اتاق خوشكل گل پسرم كه ناديا جون تزئينش كرده   مامان فداي اون خنديدنت قشنگت بشه  اين توپولو هم كه مي بينين حسن پسرعموي پارسا جونه به قول خوش حَدَن  اي جانم چه لباس خوشكلي اينم هديه خاله الهه   اين دوتا شيطون دخترعموهاي پارسا ليدا و آيدا هستن كه هميشه به خاطر گل پسر دعوا مي كردن بعضي موقعها يه دست پ...
9 شهريور 1391

پارسا و مهدكودك

اين عكسا مربوط به اولين باري كه گل پسر ميره مهدكودك . روزاي اول قرار شد فقط يك تا دو ساعت اونجا باشي تا عادت كني ولي چون پسر خوبي بودي بعد از دو روز مدير مهد گفت مشكلي نداره كه به صورت كامل بري مهد البته فقط هفته اي سه روز ميري اونجا و بقيه روزا زحمت شما برعهده باباست.                                 پسر مامان كلاً علامت تعجب بوده !!!!!!!!!!!   اولين كيف مهد پارسا اينجا ديگه بعد از چند روزه كه خوشحاله به قول خودش ميخواد...
9 شهريور 1391

مسافرت به شهر كرد و اصفهان

شهرستان بروجن پارسا و همسر عزيزم ( پل زمانخان) چه نازي داره اين آقا كوچولو اينجا يكي از روستاهاي كوهرنگه   پارسا با عصاي مادربزرگ داره به چي فكر مي كنه؟    به خدا اين كوچولو دنياي منه . عاشق خنده هاي خوشكلشم روستا سودجان يك كم سرد شده بود مجبور شديم لباس پارسا رو مثلا آستين بلند بپوشيم ولي بس كه آستيناشو كشيد ديديم اينطوري بهتره موزه چالشتُر    گرداب بن   سد زاينده رود كه واقعاً باصفا بود پارسا خيلي زود رنجه اينجا هم وقتي عمو داريوش گفت چرا دستمالو  تو دهنت گذاشتي ب...
5 شهريور 1391
1